• وبلاگ : بيقرار تو
  • يادداشت : هنرنمايييييييييييييي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    صداي آب مي آيد، مگر در نهر تنهايي چه مي شويند؟
    لباس لحظه ها پاك است.
    ميان آفتاب هشتم دي ماه
    طنين برف، نخ هاي تماشا، چكه هاي وقت.
    طراوت روي آجرهاست، روي استخوان روز.
    چه مي خواهيم؟
    بخار فصل گرد واژه هاي ماست.
    دهان گلخانه فكر است.
    ***
    سفرهايي ترا در كوچه هاشان خواب مي بينند.
    ترا در قريه هاي دور مرغاني بهم تبريك مي گويند.
    ***
    چرا مردم نمي دانند
    كه لادن اتفاقي نيست،
    نمي دانند در چشمان دم جنبانك امروز برق آب هاي شط ديروز است؟
    چرا مردم نمي دانند
    كه در گل هاي ناممكن هوا سرد است؟...زيبا بود موفق باشي خانوم گل
    اگه دوست داشتي به وبلاگ منم سري بزن.باشه

    سلام ممنون كه سر زدي

    ببخش كه من دير اومدم

    آخه 1 وب ديگه دارم كه بيشتر به اون مي رسم

    به اون وبم هم سر بزن

    شعرتم خيلي قشنگ بود

    + لاله 
    وبت خوبه شعرتم خوب بود.......................
    پاسخ

    متشکرم عزيزم
    + اميرحسين 
    ببين من خوشم اومد با اجزه تون اينو توي وبم ميذارم
    پاسخ

    خواهش ميکنم خوبه حداقل شما اجازه گرفتي
    + ژيلا 

    گفته بودي نظر بديم..........

    ميشه گفت خوبه

    بازم تلاش کن تا بهتر بشه

    پاسخ

    اگه وقت کردم بيشتر تلاش ميکنم